مناجات با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه در شهادت امام باقر
دلگیرم از خودم که دلم گیر یار نیست اصـلاً بـرای آمـدنـش بـیقـرار نیست گـیرم رسیـد روز وصالش چه فایده؟! وقتی که دل، به شوق وصالش دچار نیست روزی هـزار بار دلـش را شکـسـتهام این گونه زیـستن، ادبِ انـتـظار نیست همسایهای گرسنه و اهل محـله خواب یعنی در این محله کسی سفرهدار نیست؟! آخـر چـقـدر در پـی دنـیـا دویـدهایـم؟! باور کنیم، حـرص زدن افتخار نیست امروز اگر که توبه نکردم، چه میکنم فردا که زیر خاک، مرا اختیار نیست؟! باید که گردگیری دل کرد و گریه کرد گریه برای عـاشق دلـداده عـار نیست ای دل به هوش باش و ببین چرخ روزگار خالی ز لطف و رحمت پروردگار نیست وای از مـزار و غـمکـدۀ باقـرالعـلـوم یک سایهبان به گسترۀ آن مزار نیست حجّـاج، مـکـهانـد و به روز شهـادتش یک شیعه در مجاورت آن دیار نیست |